در مترو .

آن اولین روز ام در پاریس بود. احساس بیگانگی، خفه گی و در عین حال خوشی داشتم. توضیع اینطور احساس … Plus

انبوهی از کلمات.

گپ های زیادی در ذهنم دارم.الفاظ زیادی روی لبانم دارم. میخواهم سخن بگویم. چیز های برای گفتن دارم. سوالاتی برای … Plus

زیر نیمکت .

مردی داخل پارک می شود. روی یک چوکی می نشیند. او یک کورتی خاکستری، پطلون خاکستری، جاکت خاکستری، موهای خاکستری … Plus